بودا چند سال ریاضت کشید ولی به حقیقت نرسید. روزی مشغول مراقبه بود که صدای یک استاد موسیقی را شنید که به شاگردش می گفت: " اگر محکم تر بکشی، سیم پاره خواهد شد و اگر ملایم بکشی، آنگونه که باید صدایش در نمی آید." بودا فهمید در طول چندین سال راه به بیراهه رفته ونیازی به ریاضت تا آن حد نبوده.او فهمید که راه روشنایی راه میانه ای است.
خیلی وقتها بدبختی مون نداشتن همین تعادل تو زندگیمون هست. می خوایم درس بخونیم، میریم خارج، ولی هرشب این ور اون ور میریم. آخرش هم از هر چی تفریحه بدمون میاد و هم از هر چی درس عقب می افتیم.
ولی رسیدن به حقیقت هم مستلزم تعادل هست. در طبیعت انسان نیازهای زیادی هست که باید پاسخ داده بشه. ولی نباید انسان اجازه بده که امیال و خواسته ها و آرزوهاش در جهت تامین آنها، او رو از مسیر اصلی منحرف کند و توجهش رو به اونها جلب کند. بلکه در هر مرحله ای نیازهایش باید به اندازه ای تامین شود که انرژی و پشت کار لازم برای مسیر اصلی حقیقت و شناخت باقی بماند. موقع تعادل، انسان در هماهنگی با هستی خواهد بود و کم کم می تونه خود را از وابستگی ها مادی رها کنه و در نهایت شاید بتونه گویای حقیقت خویش باشه.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر