گلشن راز پاسخ شیخ محمود شبستری به سوالات یک سالک است که به صورت شعر است. در زیر یکی از این سوال و جواب ها آمده است.
سوال
که شد بر سرّ وحدت واقف آخر؟
شناسای چه آمد عارف آخر
جواب
کسی بر سرّ وحدت گشت واقف
که او واقف نشد اندر مواقف
دل عارف شناسای وجود است
وجود مطلق او در شهود است
به جز هست حقیقی هست نشناخت
از آنرو هستی خود پاک درباخت
وجود تو همه خار است و خاشاک
برون انداز از خود جمله را پاک
بر تو خانه دل را فرو روب
مهیا کن مقام و جای محبوب
چو تو بیرون شدی او اندر آید
به تو بی تو جمال خود نماید
کسی کاو از نوافل گشت محبوب
به لای نفی کرد او خانه جاروب
درون جان محبوب او مکان یافت
ز بی یسمع و بی یبصر نشان یافت
زهستی تا بود باقی بر او شین
نباید علم عارف صورا عین
موانع تا نگردانی زخود دور
درون خانه ی دل نایدت نور
موانع چون در این عالم چهار است
طهارت کردن از وی هم چهار است
نخستین پاکی از احداث و انجاس
دوم از معصیت وز شر وسواس
سوم پاکی ز اخلاق ذمیمه است
که با وی آدمی همچون بهیمه است
چهارم پاکی سرّ است از غیر
که اینجا منتهی می گرددش سیر
هر آن کو کرد حاصل این طهارت
شود بی شک سزاوار مناجات
تو تا خود را بکلی در نبازی
نمازت کی شود هرگز نمازی
چو ذاتت پاک گردد از همه شین
نمازت گردد آنگه قرّتُ العین
نماند در میانه هیچ تمییز
شود معروف و عارف جمله یک چیز
سوال
که شد بر سرّ وحدت واقف آخر؟
شناسای چه آمد عارف آخر
جواب
کسی بر سرّ وحدت گشت واقف
که او واقف نشد اندر مواقف
دل عارف شناسای وجود است
وجود مطلق او در شهود است
به جز هست حقیقی هست نشناخت
از آنرو هستی خود پاک درباخت
وجود تو همه خار است و خاشاک
برون انداز از خود جمله را پاک
بر تو خانه دل را فرو روب
مهیا کن مقام و جای محبوب
چو تو بیرون شدی او اندر آید
به تو بی تو جمال خود نماید
کسی کاو از نوافل گشت محبوب
به لای نفی کرد او خانه جاروب
درون جان محبوب او مکان یافت
ز بی یسمع و بی یبصر نشان یافت
زهستی تا بود باقی بر او شین
نباید علم عارف صورا عین
موانع تا نگردانی زخود دور
درون خانه ی دل نایدت نور
موانع چون در این عالم چهار است
طهارت کردن از وی هم چهار است
نخستین پاکی از احداث و انجاس
دوم از معصیت وز شر وسواس
سوم پاکی ز اخلاق ذمیمه است
که با وی آدمی همچون بهیمه است
چهارم پاکی سرّ است از غیر
که اینجا منتهی می گرددش سیر
هر آن کو کرد حاصل این طهارت
شود بی شک سزاوار مناجات
تو تا خود را بکلی در نبازی
نمازت کی شود هرگز نمازی
چو ذاتت پاک گردد از همه شین
نمازت گردد آنگه قرّتُ العین
نماند در میانه هیچ تمییز
شود معروف و عارف جمله یک چیز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر